ابوذر قاعدیفرد؛ سیدمحمد قادری
دوره 6، شماره 2 ، مهر 1394، ، صفحه 131-144
چکیده
خونجی، پس از بیان نقیض موجهات بسیط و موجهات مرکب کلیه، از دو شیوة متفاوت برای استنتاج نقیض گزارة موجهة مرکب جزئیه استفاده کرده است. او در یک شیوه، نقیض گزارة موجهة جزئیه را گزارة کلیة مرددهالمحمول میداند و در شیوة دیگر نقیض این گزاره را گزارة منفصلهای تلقی میکند که موضوع یکی از طرفین آن بهوسیلة محمول مشترک اجزای انفصال ...
بیشتر
خونجی، پس از بیان نقیض موجهات بسیط و موجهات مرکب کلیه، از دو شیوة متفاوت برای استنتاج نقیض گزارة موجهة مرکب جزئیه استفاده کرده است. او در یک شیوه، نقیض گزارة موجهة جزئیه را گزارة کلیة مرددهالمحمول میداند و در شیوة دیگر نقیض این گزاره را گزارة منفصلهای تلقی میکند که موضوع یکی از طرفین آن بهوسیلة محمول مشترک اجزای انفصال مقید شده است. ما در این مقاله پس از بیان مختصری دربارة چگونگی تناقض موجهات بسیط و گزارههای مرکب کلیه نزد خونجی، به چگونگی تناقض موجهات مرکب جزئیه نزد این منطقدان خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که خونجی مبدع شیوة اول استنتاج نقیض این گزاره، و اولین منطقدانی است که گزارة مرددهالمحمول را کشف کرده است. همچنین نشان خواهیم داد که خونجی شیوة دوم استنتاج نقیض گزارة موجهة مرکب جزئیه را وامدار کشّی بوده است و دومین منطقدانی است که از چنین روشی استفاده کرده است.